27 هفتگی (پایان سه ماهه دوم)
پسر گلم....
کمتر از سه ماه دیگه میای پیش مامان و بابا...
اونقدر به وجودم آرامش دادی که خیلی زود می گذرن این روزا
تو این 90 روز کلی کار هست که باید انجام بدم...کلی فکر...
کلی نگرانم...
پسرکم.
باورم نمیشد روزی برسه که تو 1 کیلو شده باشی و تکونات مامانو از خواب بیدار کنه....
روزی که تو رو کنجد، عدس، خرما مقایسه می کردم و الان اونقدر بزرگ شدی که منو با تکونات، اونقدر شادمان می کنی که کم پیش میاد این طور از ته وجودم ذوق کنم.
----
راستی نفس
روز مادر هم اومد و رفت و بابات و مامان بزرگت از طرف تو هم بهم تبریک گفتن....
و من باز به فکر محبت های بی منت مامانم بودم ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی