خرمای من
همیشه فکر می کردم تو که بیایی و در آغوشت بگیرم بهترین لحظه عمرم است.
اما هر چقدر هم که تو را بفشرم باز نمی توانم تو را اینگونه که اکنون هستی، به خود نزدیک کنم زیبا.
پس این روزها زیباترین اتفاق جهان درون من رخ می دهد و من به خود می بالم که مادرم.
که زنم و می توانم این حس زیبا و غریب را درک کنم.
لیلی من ، یونسم ... دوستت دارم
پ.ن : دکتر گفت همون ١٥ بهمن که می خوام برم غربالگری، سونو رو هم انجام بدم.
- کارای خونه تموم شد. بابا هم بهتره. اتاقتو خالی کردیم.
-کمردرد مامان هم بهتره. اما باید استراحت کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی