سید احسانسید احسان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

روزهای احسان

همین الان

1391/1/14 14:50
نویسنده : فاطمه
608 بازدید
اشتراک گذاری

همین الان ...همین الان

این بار نه تلقین بود و نه توهم...

نه حباب ترکیدن در دلم بود و نه مورچه راه رفتن...

این بار لگد زدی...3 بار...

تا بفهمم و مطمئن شوم که نوزادم هست...

که این بار 10 روزی است که روح در او دمیده شده و هست...

وای خدای من...

شیرین ترین لحظات،شیرین ترین احساسات...

من یک مادرم یعنی؟

من هنوز خودم را دختری حد اکثر دبیرستانی میدانم و امروز تو مرد کوچک من، اولین گل را با لگدت به هدف زدی :)

و اکنون....من در آسمان هایم...

پسرم...

هنوز داری لگد میزنی و تکان می خوری.

وااااااااااااااااااااااااای.شکرت خدای بزرگ.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

آیدا
14 فروردین 91 15:01
قربون این پسر شیطونمون برم من
خاله نفس
15 فروردین 91 13:15
سلام مامان فاطمه سالِ نو مبارک دستِ پسرِ گلمون درد نکنه که مامانو برد توو آسمونا... امروز با لگدهاش و فرداروز با بوسه ها و موفقیت هایش انشالا
خاله نفس
15 فروردین 91 13:16
راستی من همچنان محتاج دعایِ شما هستم مامانی یادتون نره ها
خاله نفس
16 فروردین 91 0:09
آیت الکرسی! اونم هر روز!! برایِ اومدنِ نی نیِ من!!! دارم از خوشحالی بال در میارم دارم میرم توو آسمون میدونی چرا؟ چون یه مامان که نی نی توو دلشه داره اینهمه به من محبت میکنه خدایا شکرت بخاطر وجودِ دوستِ مهربونم
خاله خانم
22 فروردین 91 1:00
خودم قربونیشم!
خاله خانم
22 فروردین 91 1:02
من که دو تا نی نی دارم و پسرم داره 4 سالش میشه هم خودمو هنوز یک دختر دبیرستانی می دونم فاطی جون. نگران نباش
باباش
23 فروردین 91 12:56
یه چیزی بگم از ته دل؟ فاطی بهت حسودیم میشه. چون این احساس مادر بودن و مادر شدن چیزیه که ما مرد ها همیشه باید حسرتش رو بخوریم. تو هم که تو بحث احساس کم نمیاری و تا تهش میری. زندگی یعنی همین احساس های سرازیر شده. البته یه سر ریزش به ما هم برسه بد نیستا